خودکار سياه

ساخت وبلاگ
*هشدار* - *هشدار*این پست کاملاً احساسی است و با مسائل مختلف سیاسی قاطی نشود. با تشکرشخصاً قضاوت و نظری در مورد اتفاقات اخیر از طرف خودم مطرح نمیکنم. هر دیدگاهی که دارم مهم نیست و نمیخوام توی این پست دخالتش بدم.در کنار کلیپهای فوق العاده احساسی و تاثیرگذاری که در حال ساخته شدن و پخش کردن هست، کنارِ بارون اومد و یادم دادها، کنارِ دم اسبی بستن موها و رفتن سمت معترضین، کنارِ به مامان نگیدها، کنارِ وکالت دادن ها، کنارِ جایزه گرفتن های علینژاد و میتینگ های اسماعیلیون ها و هزاران مورد دیگه که درست و غلطش مخلوط شدن و به خوردمون داده میشن.ما ها بعنوان شهروندان عادی هیچ اطلاعی نداریم هدف از ساختن این کلیپهای سرشار از احساس و ناراحت کننده که واقعاً در خیلی مواقع ایجاد شور و انگیزه میکنه چی هست و سازنده چه منافعی رو دنبال میکنه و آیا منافع من با اون در یک راستا هستن؟؟؟ و مهمتر اینکه اگر من طبق خواسته های سازنده کلیپ عمل کنم، به خواسته های خودم میرسم یا فقط هدفِ اون محقق میشه؟؟؟تا اینجا رو گفتمحالا یه چیزی تو مایه های خاطره ...هیچ وقت این صحته از جلوی چشمام نمیره. حدود 7-8 سال پیش بود. شام برده بودیم بیرون که توی فضای سبز بخوریم. از قضا اونجا محل اعزام مدافعین حرم بود. اتوبوس ها اومدن اونجا که داوطلبها سوار شن. خیلی شلوغ نبود. 2 تا اتوبوس و خانواده هایی که اومده بودن برای بدرقه. اعزامی ها حدود بیست و هف هش ساله تا چل و چار پن ساله بودن. ما از فاصله 15-20 متری میدیدیمشون.یکیشون که تقریبا 32-33 سالش بود داشت با خانوادش خداحافظی میکرد. وحشتناک بود دیدن اون لحظه ها و فکر کردن به بعدها. دختری 4-5 ساله داشت که از بغلش کنده نمیشد. هرچی بوسش میکرد و بقیه داشتن با محبت راضیش میکردن که ول کنه ضجه م خودکار سياه...
ما را در سایت خودکار سياه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhodkarsiyah2 بازدید : 107 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 15:55

هرچقد پاچه شلوارا رو گشاد کنی، هرچقد تِم قهوه ای و نارنجی بدی، هرچقد یقه پیراهنا خرگوشی باشه، هرچقد گاری لبو فروشی بذاری، هرچقد زنها مانتو روسری هاشون مدل منافقین باشه، هرچقد سیبیلا آویزون باشه، هرچقد بجای پلیس و نیروی انتظامی بگی آجان، و کلاً هرچقد تلاش کنی که حال و هوای قدیمی به فیلم ببخشی قطعاً موفق نخواهی شد. حس و حال چیزی نیست که با نماد و ظاهرسازی منتقل بشه و خودش رو نشون بده. حس واقعی در جریان روزمرگی های معمول شکل میگیره بدون اینکه عمد و دخالتی توش نقش داشته باشه. هیچ وقت شخصی که توی خیابون های قدیم در حال راه رفتن و خندیدن هست به این فکر نمیکرده که بعدها دیدن کلیپش توی اون لحظه چه حس خوبی رو بدنبال داره. وقتی برای برگزاری یه مراسم عروسی از صبح باید دنبال میوه و ظرف و چراغونی و لباس و فلان بودیم، فکر نمیکردیم بعدها عروسی خلاصه میشه توی یکی دو ساعت تالار و شام. یادآوری اون مراسمات با حالا چقد تفاوت رو به رخ میکشه در حالیکه هیچ تلاشِ ساختگی و مصنوعی در لحظه اتفاق نمی افتاد و یک روندِ طبیعی در جریان بود. پدربزرگ و مادربزرگها وقتی توی حیاط خونشون بازی میکردیم و سروصدا، هیچ وقت نمیگفتن بیشتر بازی کنید یا صداتون رو بلندتر کنید، داد بزنید و راحت باشید چون بعدها قراره حیاط و حوض و زیرزمین و خونه دوره سازمون خراب بشه و جاش آپارتمانِ شیکِ بدون حس ساخته بشه. احساس رو نمیشه ساخت، حس رو نمیشه تولید کرد و به دیگران فروخت، حس در زمانِ خودش قابلیت چندانی برای ابراز نداره و با گذشت زمان در قالبِ واژه هایی مثل خاطره، یادآوری، مرور، کامبک و ... خودش رو به ما نشون میده و ارزشش رو نمایان.اغلب جامعه ای که من باشون سروکار دارم و زندگی کردم انسانهای اجتماعی بودن که حالا متاسفانه جبر زمان او خودکار سياه...
ما را در سایت خودکار سياه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhodkarsiyah2 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:37

دیشب خوابِ فردوسی پور و علی دایی رو دیدم. احتمالا برنامه فوتبال 360 بود. کنار هم نشسته بودن و من روبروشون بودم. فردوسی پور بهم گفت که علی دایی استقلالیه، خودِ علی دایی هم تایید کرد و بشدت اصرار داشت بفهمونه که استقلالیه ولی من باورم نشد. بعد دایی بلند شد رفت کنار یه مانیتور که بازی استقلال رو آنالیز کنه، گفت بالاخره یامگا پاش به توپ باز شد، بعد من نگاش کردم گفتم پاش به گلزنی باز شد (با یه حالتی که یعنی سوتی دادی) وگرنه به توپ که خیلی وقته باز شده. خیلی عصبانی شد و یه جورِ ناجوری نگام کرد ولی من عین خیالم نبود و ...والا، استقلالیه ... (بوقققق) خودکار سياه...
ما را در سایت خودکار سياه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhodkarsiyah2 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:37